عادت چیست؟

عادت یک جریان عادی رفتار است که به صورت منظم تکرار می‌شود. عادت یعنی فعالیتی که ما آن را ارادی و غیرارادی به صورت پیوسته و منظم انجام دهیم، آن قدر آن را تکرار کنیم تا ناخودآگاه تمایل به انجام دادن آن‌ها داشته باشیم، از انجام دادن آن حس خوشایندی به ما دست دهد و اگر هم به هر دلیلی نتوانستیم آن را انجام دهیم حسی نا خوشایند و یا نارضایتی از خودمان داشته باشیم. فرایند شکل‌گیری و ساخت عادت‌ با آزمون‌و‌خطا آغاز می‌شود.بر اساس تحقیقی که دانشگاه دوک آمریکا انجام داده است،40 درصد از کارهای روزانه افراد بر اساس عادت انجام می‌شود.

انواع عادت

عادت‌های ما به دو دسته ارادی و غیر ارادی تقسیم می‌شوند:

1.عادت غیر ارادی

همان طور که از اسم آن مشخص است ما هیچ نقشی در انجام دادن یا ندادن آن‌ها نداریم. مانند نفس کشیدن،پلک زدن،ضربان قلب و…

2.عادت ارادی

بر خلاف عادت غیر ارادی، ما کنترل این عادت‌ها را کاملاً به دست داریم. شاید تغییر دادن آن‌ها کار سختی به نظر برسد اما اصلاً غیر ممکن نیست. مثلاً خوردن آب با بطری یک عادت ارادی است. شاید ترک کردن آن به یکباره کار مشکلی باشد اما اصلا غیرممکن نیست و ما می‌توانیم آن را ترک کنیم چون ما کنترل انجام دادن یا ندادن آن را داریم.

برای درک بهتر عادت به مثال زیر توجه کنید:
یک راننده‌ را در نظر بگیرید که برای بار اول در حال رانندگی است و هنوز جای دنده یا پدال ترمز را درست نمیداند. این راننده مدام دور و اطرف را می‌بیند و برای دنده عوض کردن اول به آن نگاه می‌کند که دنده را اشتباه عوض نکند.دائماً استرس دارد که اتفاقی نیفتد و کنترل اتومبیل از دست او خارج نشود.

اگر دقت کرده باشید این دسته از راننده‌ ها تنها با یک ساعت رانندگی خسته می‌شوند و دوست دارند در اولین فرصت استراحت کنند.آیا این شرایط برای کسی که سال‌ها راننده است و کسی که تازه شروع به رانندگی کرده است یکسان است؟ جواب کاملاً مشخص است؛ خیر. راننده‌ای که سال‌ها رانندگی می‌کند دیگر برای دنده عوض کردن به دنده ماشین نگاه نمی‌کند و دیگر برای رانندگی کردن استرسی ندارد. چون او به رانندگی کردن عادت کرده است.

خب حالا بهتر است شروع به ساخت عادت جدید در خودمان کنیم تا مانند یک راننده ی حرفه ای شویم که برای مسائل کوچک مانند عوض کردن دنده هیچ استرسی در وجودش راه پیدا نمیکند.

 

فرایند شکل‌گیری و ساخت عادت

ذهن ما از میلیاردها سلول یا همان نورون تشکیل شده که هر کدام یک فرستنده و گیرنده دارند که مانند شاخک در اطرف آن‌ها قرار دارند. وظیفه این شاخک‌ها عبور جریان الکتریکی یا مواد شیمایی و انتقال آن به سلول دیگر است و اگر بخواهد با سلول دیگر ارتباط برقرار کند باید شاخک‌ هایش را به شاخک‌ های آن سلول متصل کند، در اثر این اتصال است که ذهن و مغز ما دستور به انجام یک رفتار یا بروز یک احساس می‌دهد.

حالا هرچه این دو سلول تعداد دفعات بیشتری با هم ارتباط برقرار کرده باشند و ارتباط عصبی آنها قوی‌ تر باشد، مهارت ما در آن زمینه قوی تر خواهد بود.در هنگام رویارویی با مشکل، فعالیت‌های عصبی مغز زیاد می‌شود. در چنین شرایطی، ذهن ما درگیر یافتن موثرترین راهکار است.پس هر بار که مدام با یک مسئله روبه‌رو شویم ذهن ما بصورت اتوماتیک آن را حل خواهد کرد. عادت‌های ما مجموعه‌ای از راه‌ حلهای غیر‌ارادی هستند که مشکلات و استرس‌های ما را برطرف می‌کنند.

1.مرحله محرک

اولین مرحله «محرک» است. محرک، مغز ما را به شروع یک رفتار تحریک می‌کند.جزئی ترین اطلاعات، حاکی از یک پاداش است.

محرکها بسته به نیاز هر فرد و متناسب با علایق و سلایق شخصی میتواند متفاوت باشد.در ادوار و اعصار و قرون گذشته،نیازها عمدتاً مربوط به آب و غذا بود.اما در عصر و قرن حاضر نیروی محرکه،حاصل نیازهای ثانویه مانند ثروت و قدرت و شهرت است.یعنی کسی که طالب پول و قدرت و شهرت و هر نیاز دیگری است باید آن میل و نیاز را نیروی محرکی برای ایجاد عادات خوب در راستای میل به آن نیازها قرار دهد.

2.مرحله اشتیاق

بعد از اینکه نیروی محرک یعنی نیاز را در وجود خود پیدا کردیم،باید با یک موتور انگیزشی به سمت رفع آن نیاز حرکت کنیم.اشتیاق به رفع نیاز همان موتور انگیزشی است که سرعت رسیدن به موفقیت را چندین برابر افزایش میدهد. اشتیاق نوعی عشق و جاذبه‌ی معنوی است که وجود ما را سرشار از هیجان، انرژی و الهام می‌سازد. نانسی اندرسون در کتاب «کار با اشتیاق»، اشتیاق را چنین توصیف می‌کند: «اشتیاق تحریک احساس قدرتمندی است. این احساس نصیب کسانی می‌شود که درباره‌ی کار، شخص یا یک باور، احساسی شدید دارند».هیچ نیازی نیست کاری را که از آن متنفریم، انجام بدهیم. می‌توانیم کاری را که به واقع دوست داریم، انجام بدهیم. این کاربرد اشتیاق است و اشتیاق، «قدرت» است.

3.مرحله واکنش و اصرار

آنقدر برای انجام عادتمان اصرار بورزیم که اگر به هر دلیلی آن را انجام ندادیم احساس نارضایتی کنیم. اگر این حس در ما به وجود آید دیگر به هیچ چیز اجازه نمی‌دهیم که ما را از مسیرمان دور کند. وقتی ما اصرار می‌کنیم به انجام شدن کاری، ذهنمان متوجه اهمیت موضوع شده و دیگر راجع به آن با ما حتی شوخی هم نمی‌کند.

 

4.مرحله پاداش

با جایزه دادن به خودمان ایجاد انگیزه کنیم که حتماً آن کار را انجام دهیم. این مهم‌ترین مرحله است که ما را حتی برای لذت پاداش هم که شده، مجاب می‌کند که آن کار را انجام دهیم. اصولاً ذهن ما تحسین شدن و پاداش گرفتن را دوست دارد و هرکاری می‌کند تا به پاداش دست پیدا کند. ما می‌توانیم از این امر نهایت استفاده را کرده و با قرار دادن پاداش برای کارها، عادت جدیدی را بسازیم.جایزه مان هم می‌تواند هرچیزی باشد. از یک خوراکی لذیذ تا یک دورهمی دوستانه با دوستان صمیمیمان. فقط باید برای ما لذت بخش باشد و منجر به حرکت ما رو به جلو شود.

اکنون زمان ساخت عادت هاست

امیدوارم که کل مطالب را به درستی اجرا کنید. شما تاکنون نمی‌دانستید که عادت‌ها چه قدرتی دارند و نقش آن‌ها در زندگی ما چیست؟ اما اکنون که دانستید، وظیفه شماست که اولین قدم را به سمت جلو بردارید.

همین حالا لیستی از رفتارهایی که تصمیم دارید آن ها را تبدیل به عادت کنید درست کنید. سپس آنها را با جزئیات مشخص کرده و اجازه ورود هیچ استثنایی به برنامه خود ندهید. به کسانی که حامی شما هستند بگویید که در حال انجام چه کاری هستید و مدام آن را در ذهن خود به تصویر بکشید.حالا وقت اصرار ورزیدن است و وقتی آن را انجام دادید به خودتان جایزه دهید. این برنامه را فقط 21 روز مداوم انجام دهید تا قدرت عادت را در زندگی خود لمس کنید…

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.